افسردگی، عصبانیت، طغیان، ناامیدی، یاس، سرخوردگی و... همه پس از اخراج شدن به فرد هجوم می آورند. اما ما باید قطعات از هم پاشیده را دوباره سر هم کرده و روی دو پای خود بایستیم. اخراج شدن از شغل، اتفاق دردناکی است اما قرار نیست که پایان دنیا باشد. ما در بخش رموز کسب و کار به این موضوع می پردازیم.
این خیلی وسوسه انگیز به نظر می رسد که بخواهید به همه ی دنیا بگویید که کارفرمای سابق شما تا چه اندازه ناعادلانه رفتار کرده، اما زمان خوبی نیست که ناراحتی تان را با زاری و بدگویی بیرون بریزید.
غم و اندوه خود را فراموش کرده و اتفاقا گام های محکم تری برای رسیدن به موفقیت در زندگی حرفه ای بردارید.
رسانه های اجتماعی در هر نوعی که باشند، تله ی بزرگی برای چنین شرایطی هستند که بخواهید منویات درونی و ناراحتی خود را در آن ها با دیگران به اشتراک بگذارید. شما ممکن است بخواهید از کارفرمای قبلی خود نوشته و یا از دیگران مشاوره بگیرید. اما این خیلی اشتباه است. همکاران و کارفرمایان آینده ممکن است حالا و یا بعدا آن چه شما پست کرده اید، را مشاهده نمایند. پست های منفی در مورد کارفرمایان سابق، پرچم های قرمز برای استخدام های بعدی هستند.
اگر واقعا به درد دل کردن احتیاج دارید، با ملاقات های حضوری و تلفنی صحبت کردن با دوستان واقعی و صمیمی تان کمی سبک شوید.
خب، احساسات را کنار بگذارید. همه ی ما می خواهیم از ناامیدی عبور کرده و حفظ کنترل احساسات و اعصاب پس از اخراج شدن، بهترین مسیری است که می توانید در پی بگیرید.
به این ضرب المثل قدیمی ها بیندیشید که می گویند: " اگر نمی توانید چیز خوبی بگویید، هیچ وقت حرفی نزنید"
در واقع هم همین طور است، شما می توانید با کنترل اوضاع به همه حتی همکاران سابق و کارفرمای سابق خود نشان دهید که چنین ضرباتی به هیچ وجه عنان زندگی شخصی و کاری را از دست شما خارج نخواهد ساخت.
از دست دادن شغل موضوعی ناراحت کننده است، اما هرگز چیزی بابت شرمندگی در این ماجرا وجود ندارد. پس دلیلی ندارد که بخواهید اخراج شدن خود را از کسی پنهان کرده و وانمود به چیزی دیگر نمایید. اتفاقا صریح و رک بودن در این زمینه به خود شما نیز کمک می کند که خیلی راحت تر با موضوع کنار بیایید.
ممکن است یک یا چند ماه طول بکشد تا یک مصاحبه ی کاری جدید را در برنامه ی خود داشته باشید. و ممکن است از این دست مصاحبه ها چند مورد را پشت سر گذاشته و به نتیجه ای نرسید. اما نباید به هیچ وجه ایمان و اعتماد به نفس خود را از دست بدهید.
شما ممکن است در مصاحبه های جدید خود، ترجیح بدهید که علت خروج از کار را میل شخصی خودتان ذکر نمایید. اما توصیه می کنیم که هرگز درباره ی اخراج شدنتان دروغ نگویید. گفتن حقیقت از هر چیزی موثرتر واقع خواهد افتاد. همیشه این احتمال بزرگ را بدهید که کارفرمای جدید از محل کار قبلی شما پرس و جو کرده و حقیقت ماجرا را دریابد.
در این شرایط گفتن حقیقت از اضطراب های بعدی جلوگیری خواهد کرد. در صورتی که علت اخراج شما، پیگرد قانونی و یا مسائل اخلاقی نباشد، مطمئن باشید که کارفرمای جدید تحت تاثیر اخراج قبلی شما قرار نخواهد گرفت و اصلا تصمیم خود را با کارفرمای قبلیتان هماهنگ نخواهد ساخت.
منبع:
پس از اخراج شدن چه کار نباید کرد؟ - فِمَنوم
هنگامی که کارمندان در یک سازمان استخدام میشوند، عوامل متعددی دست به دست هم میدهند تا وی در موقعیتی که قرار گرفتهاند، بمانند. کارمندانی که احساس رضایت شغلی دارند و خوشحالاند، کمتر فرسوده میشوند و بهتر کار میکنند. اما آیا می دانید که چرا یک کارمند فرسوده میشود و کار خود را رها میکند؟ در ادامهی مطلب با ما همراه شوید تا به این پرسش پاسخ دهیم.
آیا فکر میکنید وقت آن رسیده است که کار خود را رها کنید و به دنبال شغلی دیگر بروید؟ مسلماً برای تمام افراد شاغل دست کم برای یکبار هم که شده پیش آمده است که به دلایل مختلفی، احساس کنند که باید کار خود را رها کنند و به سراغ شغل دیگری در یک جای دیگر بروند.
اما دلایل این ترک شغل و نارضایتی چیست؟ آیا این نارضایتیها واقعاً وجود دارند؟
در ادامهی مطلب با مجله اینترنتی آقایان همراه شوید تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
چرا کارمندان کار خود را رها می کنند
باید بگوییم که بله، ابن نارضایتی ها بی مورد و نا به جا نیست. عوامل بسیاری وجود دارند که نارضایتی را ایجاد می کنند که در نهایت به ترک شغل منجر می شود.
با این وجود که دوران اینکه مدیران گمان میکنند که پرداخت حقوق ماهانه و پاداشها تنها عامل برای حفظ کارمندان است، سر آمده، اما باید این را بپذیریم که هنوز هستند مدیرانی که بر این باور هستند و به تنها چیزی که در ادارهی شرکت فکر میکنند، همین موضوع است.
به باور این دست از مدیران، پرداخت حقوق مساوی است با رضایت شغلی. اما اینطور نیست!
یک کارمند زمانی از کار خود احساس رضایت دارد که امنیت شغلی داشته باشد، احساس کند که کار او برای شرکت و اهداف استراتژیک مفید است، احساس پیشرفت کند، ر محیطی دوستانه کار کند، تبعیض نبیند، چیزی یاد بگیرد و مواردی دیگر. اما شاید از نظر یک مدیر، رفع چنین نیازهایی در یک کارمند چندان ضرورتی ندارد، اما سخت در اشتباهاند.
کارمندان، انسان هستند، بر همگان واضح است که یک فرد خوشحال و با انرژی میتواند به خوبی کار کند و نه فردی که احساس خوشایندی نسبت به محیطی که قرار است ۸ ساعت مفید شبانه روزش را در آن بگذراند! پس، رفع این نیازها، یعنی در اختیار داشتن کارمندانی شاد که میتوانند با نهایت انرژی، سازمان را به موفقیت هدایت کنند.
همان طور که در بالا گفتیم، این دیدگاه ضعیف، بر شغل، نگرش و رفتار حاکم بر محیط تاثیر می گذارد و می تواند کارمندان را لحظه به لحظه به فرسودگی نزدیک کند.
هنگامی که کارمندان با فرسودگی مواجه می شوند، اقدام به ترک شغل خود می کنند.